آویز هو
از مجموعه حیرانی
دست ساز
جنس: نقره
همراه با زنجیر نقره
مجموعه "حیرانی" | ملهم از اشعار و سلوک عارفانه که ریشه در عرفان و فلسفه شرق دارد و ایده های طراحی شده برای این مجموعه تحت تاثیر مطالعه و تامل در این باب هستند.. در شعری ابوسعید ابوالخیر می گوید " من مست جام باقی ام، دارم هوای عاشقی / حیران روی ساقی ام، دارم هوای عاشقی" این حال تعریف و توضیحی ندارد.. صحبت از عشق و مستی و حیرانی است..
حیرانی | هو | "هو" کلمه ای ساده و دوحرفی است و مینیمالی از صورت های گوناگون خداوندگار است. حرف "هـ" که "واو" ی در دل خود دارد و نیز حرف "واو" که "هـ" ایی در بر دارد، هم پنهان و هم آشکار است.
"هو" خداست و هرکس خدایی و در نتیجه "هو" یی دارد. "هو" واژهای فراگیرتر از اللّه است و خدایان تمام ادیان و مذاهب در آن می گنجند. حتی بیخدایان و خداناباوران نیز "هو" یی دارند و هوی هر آدمی به رنگی و حال و هوایی است.
از منظر واژگانی، "هو" در تداول صوفیان مخفّفِ "هُوَ" است و مراد خدای تعالی است. یا هو؛ ای خدا (یادداشت دهخدا)
"هو" در زبان عربی، ضمیر (مفرد مذکر غائب) است. در زبان های هندو اروپایی "هو" همان است که در جزء آغازین واژه "هنر: هونر" نیز دیده می شود و در معنای نیک و خوب است. "هو" پیشتر "سو" بوده و از راه سانسکریت وارد زبان های هندی و ایرانی شده است. "س" در آغاز برخی کلمات به "هـ" بدل شده است؛ همانند سِندو به هندو و سوسن به هومن و نیز سکامنیشا به هخامنشیان. از این رو "سو" در معنای نیک و خوب به "هو" تبدیل شده است.